الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم

بسیاری از شیعیان در این روزها خود را عزا دار امام حسین ( ع ) می دانند . با کوشش فراوان و البته با اشتیاق ایمانی هر چه بیشتر ، هزینه های عزاداری سالار شهیدان را می پردازند . اما با تاسف باید گفت کمترین بهره ها از آن مناسک و مراسم  عظیم که حاوی پیام های زیبای بسیاری است ؛ می برند . از این جاست که همزمان تاسف و مسولیت شروع می شود .

واقعا ما را چه شده که در حوزه عمومی ، شاهد پیشی گرفتن اخلاقیات ناخشنود کننده ای هستیم ! رواج بی امان  بداخلاقی در جامعه ما ، در مصادیقی مانند : افزایش خشونت ، رواج بدگویی و ادبیات نامناسب ، تعصب ورزی و تندی خویی ، شنوایی نداشتن از یکدیگر ، ندیدن و فقدان درک متقابل در جامعه ، کاهش سطح تحمل و اعتماد ، رها شدن بینوایان و فقراء ، گسترش نا امنی ها ، فراموش شدن خوبی ها و خوبان و فداکاران برای کشور و بعضا در بند بودن آنان ، از دست رفتن پاکی ها و صداقت ها ، نا همراهی همراهان و انحراف  موعظه گران ، دنیازدگی و غفلت عموم مردم و بالاخره گسترش دروغ و فریب ، استفاده ابزاری از دین و صدها مورد مانند آن ؛ آرامش ،  زیبایی و هدف زندگی را ؛ به شدت تحت تاثیر قرار داده و بحران های فراوان فردی و جمعی را در کشوری که مدعی است به امام حسین اقتدا کرده ، سامان داده است .  در چنین وضعیتی استرس و ترس غلبه نموده و امید به آینده را به نزدیک صفر رسانده است . و نیز در چنین شرایطی است که بسیاری از مردمان در کشور احساس ظلم می کنند ، آنان شاهد رها شدگی امور و بی مسوولیتی نسبت به آن می باشند . مهمتر از آن ، دو خطر اساسی شکل می گیرد ؛ یکی تنفر از حکمرانی دینی و دیگری انتظار هرج و مرج اقتصادی ، اجتماعی و در نهایت سیاسی بیشتر پدیدار می آید .

با وجود واقعیت های فوق ، که به یقین تخریب کننده دنیا و آخرت مردمان خواهد بود  ، حکایت گر این حقیقت است که در محیط به غایت مذهبی ما ؛ کمترین نصیب ها را از شخصیت هایی نظیر امام حسین (ع ) و عاشورا داشته است . به همین سبب از اخلاقیات حسینی در بین ما خبری نیست ولی  در عین حال شباهت های فراوانی از اخلاقیات اردوگاه یزیدی ، در بین ما وجود دارد .

برای نمونه ، در حوزه فکری باید گفت ما شاهد ناهنجاری هایی هستیم که با منطق امام حسین سازگار نیست از جمله :  ترویج اشعری گری و جبرگرایی ؛ خلیفه گرایی بجای امامت و حق گرایی ؛ اخذ خرافات و ظواهر بجای باطن گرایی و فربهی معنویت دینی وبالاخره کنار گذاردن علم ، اخلاق و عقل از معیارهای تشخیص  و ... .

در حوزه عملی می توان گفت ؛ اطاعت خواهی ارباب دین و سیاست اصل شده و منطق اتباع احسن و پیروی  از حقایق را از مردمان ستانده است . همچنین است فراموشی برخی از اولویت ها و جایگزینی  برخی دیگر به عنوان اولویت اصلی و  ... .

به هر حال ، مساله ای که امام حسین ( ع )   در جمله ،الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم  مطرح می کنند ، پدیده "بد دینی " است ؛ همان موضوعی که دین را به سطح زبان و نه در سطح استقرار و رسوخ در دل محدود می سازد ؛ همان موضوع نگرانی از واقعیت ابزاری شدن دین است . ادعا و ادای دیندار بودن و تمسک به مناسک و رسوم مذهبی برای کسان بسیاری تا آنجا کاربرد دارد که با دنیا آنان قابل جمع یاشد . معمولا ، دو عامل ترس و منافع ممکن است انسان را از راه دین که راه خیر خواهی برای همگان است ؛ باز دارد . بر این اساس  همان گونه که از قول پیامبر اسلام ( ص ) بیان شده ، من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم ، از دایره دین خارج است .