عرصه های تداوم پیامبری – قسمت اول

بنا بر تعلیمات قرآنی و نیز مطالعات تاریخی، پیامبر دو شان و دو موقعیت مسلم دارد: 1 – شان بشری 2 – شان پیامبری

شان بشری پیامبر:

«شان بشری پیامبر» از نظر تاریخی و از نظر قرآن، مسلم است و کمتر کسی در آن تردید دارد . در این خصوص قرآن کریم فرمود: قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا، بگو: همانا من بشرى همچون شمايم (جز اين كه) به من وحى مى‌شود كه خداى شما خداى يگانه است. پس هر كه به ديدار پروردگارش (در قيامت و به دريافت الطاف او) اميد و ايمان دارد، كارى شايسته انجام دهد. و هيچ كس را در عبادت پروردگارش شريك نسازد (کهف 110).

مومنین به محمد (ص)، از امور مربوط به شئونات بشری پیامبر لازم نیست؛ پیروی کنند.  چون او تابه عرف زمان خود و در چارچوب شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی همان زمان و همان مکان می زیسته است. هیچ خبری دال بر ممتاز بودن و شهره بودن پیامبر به لباس خاص یا خوراک خاص و مانند آن نداریم.

شان پیامبری پیامبر:

«شان پیامبری پیامبر»، ابعاد مختلفی دارد. اصل پیامبری او از آیات متعدد مربوط به نزول قرآن ، معرفی شان پیامبری و نام او در قرآن و 81 آیه توبیخی که در عمدتا در عصمت و تعلیم و تربیت مستقیم او وارد شده است قابل اثبات است. در این بین فقط به یک آیه اشاره می شود: مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ، محمّد ، پدر هيچ يك از مردان شما نبوده و نيست، بلكه رسول خدا و خاتم پيامبران است (احزاب 40) [1].

پیامبر در پیامبری خود بنا بر باور مسلمانان دو شان دارد: یکی سیاسی و دیگری فرهنگی.

الف - تداوم سیاسی پیامبر:

برخی معتقدند؛ حکومت جهان هستی از آن خداست ، انسان برگزیده خلیفه خداوند در زمین است ، لذا پیامبران خلیفه الله هستند و به تبع ایشان در باور شیعی امامان خلیه الرسول هستند!

ضمنا به آیاتی از قرآن هم استناد می کنند که عمده آن ها مشتمل بر موارد ذیل است:

ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى‌ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى‌ فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‌ وَ الْيَتامى‌ وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ، آنچه را خداوند از اهل آبادى‌ها به رسولش بازگرداند، پس براى خدا و براى رسول و براى خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان است تا (اين اموال) تنها ميان ثروتمندان شما در گردش نباشد و آنچه پيامبر براى شما آورده، بگيريد و آنچه شما را از آن بازداشته، ترك كنيد و از خدا پروا كنيد كه خداوند، سخت كيفر است(حشر 7).

النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ، پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است(احزاب 6).

وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ، ما كتاب (قرآن) را به حقّ بر تو نازل كرديم، در حالى كه كتب آسمانى پيشين را تصديق مى‌كند و حاكم و حافظ آن ها است. پس به آنچه خداوند نازل كرده، ميان آنان حكم كن و (با دور شدن) از حقّى كه براى تو آمده، از هوا و هوس آنان پيروى مكن(مائده 48). 

سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جاؤُكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئاً وَ إِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ، آنان براى دروغ سازى به دقّت گوش مى‌دهند و همواره مال حرام (رشوه و ربا) مى‌خورند، پس اگر (براى داورى) نزد تو آمدند، يا ميانشان داورى كن يا از آنان روى بگردان و اگر از آنان روى بگردانى پس هرگز هيچ زيانى به تو نخواهند رساند. و اگر داورى كنى، پس ميانشان به قسط و عدل قضاوت كن، همانا خداوند دادگران را دوست دارد(مائده 42).

إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسولُهُ وَالَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمونَ الصَّلاةَ وَيُؤتونَ الزَّكاةَ وَهُم راكِعونَ، سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند (مائده 55).

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ، ای کسانی که ایمان آورده اید اطاعت کنید خدا را واطاعت کنید پیغمبر واولی الامر از خودتان را(نساء 59).

همچنین آنان سه گزاره عمده را بیان می دارند:

1 - دوای همه دردهای اجتماعی و فردی در قرآن است !

2 - قرآن حکم الله را بیان داشته است و آن ها باید همان قوانین جاری در بین مسلمانان باشد!!

3 – لازمه اجرای برخی از احکام اسلام، همانند امر به معروف و نهی از منکر داشتن قدرت است و آن با در دست داشتن حکومت اقامه می شود!

یادآوری آن که: آنان عمده استنادات خود را  معطوف به روایات می کنند؛ که محل بحث ما نیست.  

ادامه نوشته

خدای محمد(ص) و دایره دعوت او

به عنوان مقدمه: جمعه شبی که گذشت، در فضای مجازی جمعی از دوستان؛ بحثی در خصوص خدای محمد (ص) و دعوت او جریان داشت. بر آن شدم تا ؛ مطالبی را هر چند با فوریت و بدون دقت های بایسته و درخور موضوع، داشته باشم؛ که اینک تقدیم آن دوستان می شود. امید است در فرصتی دیگر و بعد از دریافت نظرات؛ این نوشتار تکمیل تر بشود.

سوال بنیادین یا پیشا سوالات: آیا در هر یک از شرایع ابراهیمی، یک خدای قومی و حامی انسان های مشخصی تعریف شده؟ یا خدای تورات و انجیل و قرآن یکی است ؟

سوال اول – موضوع پاداش و سودمندی ایمان به خدا کدام است؟

سوال دوم - چرا عده ای مومن و عده ای کافر و ... می شوند؟ اراده خداوند در این گونه موارد کجاست؟

سوال سوم: ماهیت پیام پیامبران بزرگ، آیا جهانی است یا قومی و منطقه ای؟ 

سوال چهارم: میراث پیامبران برای بعد از خود ، از چه نوع و در چه حوزه هایی است؟

سوال پنجم: آیا شمولیت لطف خدا قابل اثبات است؟ اگر چنین است، چرا پیامبران را برای همه مردمان، در همه سرزمین ها و در همه زمان ها نفرستاده است؟

 

ادامه نوشته

نگرش تحلیلی انتقادی به سرود «سلام فرمانده»

نگرش تحلیلی انتقادی به سرود «سلام فرمانده» «سلام فرمانده» نام سرودی است که به ابتکار یکی از مداحان به نام آقای ابوذر روحی از لنگرود گیلان و مسئول قرار گاه فرهنگی «هیات منتظران» تدوین شده است. این سرود با تبلیغات و استقبال خاص یک جناح فکری روبرو شده و توسط نهادهایی به سرعت در مدارس و فضاهای عمومی مثل برج میلاد، استادیوم آزادی در تهران و دیگر اماکن عمومی؛ به اجرا در می آید!! برای این منظور در سطح وسیعی برای حفظ سرود و تمرینات جدی برای اجرا، توسط برخی از مدارس و دانش آموزان تلاش می شود!!

من با بزرگ داشتن منطقی بزرگان و تعظیم در برابر آن ها مشکلی ندارم، این می تواند تا حدودی سازنده باشد. اما ملاحظاتی در مورد «سرود موزیکال سلام فرمانده»: ما اخلاقا مجاز نیستیم از احساسات پاک کودکان و یا از مجموعه معنوی ارزشمند دینی ، برای تعلیمات آخرالزمانی، جهادی و برای خوانشی افراطی از مذهب بهره برداری سیاسی کنیم.

انقیاد طلبی عادت شده و خود آموخته، همانند نظام تربیتی جوچه در کره شمالی و نازیسم اروپائی، در شرایطی که مردمان ما به شکل تاریخی با سپهسالار پروری خو کرده اند و حاصل آن جز استبداد سیاسی و انحصار فرهنگی و توسعه نایافتگی چیزی نبوده است؛ شایسته نیست چنین رویکردهایی در مجامع عمومی و یا در مدارس آموزش و پرورش رسمی کشورتبلیغ و ترویج شوند.

ما اخلاقا مجاز نیستیم ، مطالب سست بنیاد و غیر مفید را به نام دین و مذهب برای کودکان بزرگ کنیم. وقتی بعد از مدتی کودک ما رشد پیدا کرد و تحقیق کرد و دید قدسیت و روایت گفتارها و مکان هایی اسناد معتبری ندارد! یا وقتی دانش آموز دانست که در دنیای امروز ، جهاد دائمی مورد تاکید سرود، راه نجات نیست! و اتکاء به قدرت نرم منشاء واقعی اقتدار ملی است؛ در آن صورت البته تردید و سرخوردگی عمیقی از همه آموزه ها پیدا می کند و نسبت به حقانیت دین و روایی این رفتارها در سیستم تربیتی آموزش و پرورش کاملا مقاوم و ناباور می شود.

ای کاش این دسته از خلاقیت ها و نوآوری ها در جهت کاهش مرارت مردمان این سرزمین و در جهت امید آفرینی و تشویق به کار و تلاش و برای ایجاد انگیزه های بزرگ برای حرکت عمومی به سمت توسعه پایدار به کار گرفته می شد. ای کاش این دسته از خلاقیت ها و نوآوری ها در جهت خلق نشاط و اخلاق و استواری پایداری صلح در دنیا و ایران می بود و نه تاکید موکد بر تداوم روند جاری!! به راستی چرا به جای تاکید بر امور انتزاعی بر واقعیت ها و عینیت زندگی مردم ورود پیدا نمی کنیم؟ چرا از فقر و فاقه گفته نمی شود؟ چرا از بی عدالتی ها و از جا ماندگان از تحصیل ، از جاماندگان از شرافت و از محروم شدگان از آزادی و توسعه خبری نیست؟ یقینا برای ارباب فریب، خواب زدگی مخاطبین می تواند بزرگترین بشارت باشد. اما.... هرگز چنین مباد!!

استفاده ابزاری از امام زمان و انتظار به نفع هیچ کس نیست و با معیارهای پایه دینی و اخلاقی مغایرت دارد. در خصوص تاکیدات فراوان صدا و سیما و برخی از مداحان از جمله سرود سلام فرمانده، مضمون سخن آن بزرگ مرد وارسته آیت الله العظمی بروجردی را تکرار می کنم که در پیامی به کسانی که زیاد از امام زمان سخن می گفتند! فرموده بود: "دست از این کارها و حرف ها بردارید و بگذارید این بقچه سر بسته بماند"!! به نظر می رسد آنچه جریان دارد و برخی از نهادهای فرهنگی دانسته یا نادانسته بدان سو روانند، همان خط انشقاق و افتراق با استفاده از ظرفیت های دین حنیف از یک سو و خط خرافه پراکنی و مخدوش سازی پیام های اصیل دین از دیگر سو می باشد.

آخرین نکته آن که، در شرایط قطبی شده تعلیم و تربیت و دانش آموزان مدارس؛ به نفع نو خواهی، چنین رفتارهایی واکنش های خوشایندی نخواهد داشت و این تقابل به نفع دین باوران و جریان انقلاب تمام نمی شود. شاهد مثال پیدایش آنی چندین سروده هم وزن به مخالفت صریح در فضای مجازی است. امید است فرهیختگان عرصه فرهنگ و دین ، اساتید و بزرگان تعلیم و تربیت و عقلای جریان سیاسی؛ مانع از میدانداری جهل مجسم در حوزه فرهنگ بشوند. سید حسن الحسینی معاون اسبق وزیر آموزش و پرورش و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی معلمان ایران