انسانیت و ادیان بزرگ الهی ، از آن جا که برای جان ، مال و عقل انسان ها ارزش قائل اند ، پرهیز از جنگ و زیست مسالمت آمیز را برای همه پیروان اصل می دانند . برای ورود به جنگ دلایل متقن و اخلاقی مورد نیاز است و رهبران جامعه بیش از دیگران چنین مسوولیتی را دارند . جنگ اعم از این که مستقیم باشد و یا نیابتی در سرزمین دیگران انجام گیرد ؛ انسان هایی کشته می شوند ، بخش بزرگی از تاسیسات زیر بنایی متعلق به جامعه نابود می شوند ، کسانی آواره می شوند و بنیان بسیاری از زندگی ها از هم می پاشد ، علاوه بر این ها آثار میان مدت و درازمدت اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و روانی بسیاری را به ارمغان می آورد . به هر حال تمام کسانی که برای شروع یک جنگ و یا تداوم آن و یا گسترش شعله های آن به هر نحو مشارکت دارند ؛ باید پاسخگو باشند . طبیعی است ، توجیهات منافع کوتاه مدت و خود خواهانه یا توهمی اخلاقا و شرعا نمی تواند مورد پذیرش قرار گیرند . اخلاق حمایت از یک جنگ و یا مداخله در آن ، فقط می تواند برای دفاع مستقیم از خود و یا به غایت مداخله ای انسان دوستانه باشد. اکنون جنگ در شرف وقوع در سوریه ، پس از مدت ها جنگ داخلی و کشته شدن بیش از صد هزار نفر و جراحت چند صد هزار نفر و آوارگی بیش از شش میلیون نفر در داخل و خارج از کشور ؛ دخالت امریکا و متحدین اروپایی و منطقه ای به نقطه تعیین کننده رسیده است ،  البته همان گونه که مقام وزلرت خارجه سوریه بیان کرد ؛ سوری ها اصرار دارند تا حمله به سوریه را حمله به ایران تلقی کنند.
 در این میان بسیاری از سیاستمداران ایران ، سوریه را متحد خود می دانند و مهمتر از آن سوریه را محور مقاومت می شمارند . عده ای در درون کشور معتقدند مدت هاست که با امریکا در بیرون از مرزها می جنگیم و به این ترتیب هزینه جنگ مستقیم  و در داخل کشور را کاهش داده اند و این همان چیزی است که سیاست های راهبردی و منافع ملی ما اقتضاء می کند . علاوه براین ها ،  ما نمی توانیم به حکم دین و شریعت با ائمه کفر سازش کنیم و باید در برابر منافع آن ها بایستیم . اینان معتقدند در افغانستان ، عراق ، لبنان ، فلسطین و سوریه باید امریکا را با مقاومت مشغول کرد و بیان می دارند سیاست بازدارنده آنان باعث شده است به ایران حمله نشود؛ به این ترتیب است که از موجودیت و تمامیت کشور صیانت شده است .
اولین استدلال متقابل که بنیان های فکری استدلال فوق را نشانه می رود آن است ، که اولا ، تبدیل و تفکیک کشورها به دوست و دشمن غیر کارشناسانه و غیر واقع بینانه است و این دیدگاه کشور را از مزیت های نسبی  رابطه با بسیاری از کشورها محروم می سازد ثانیا ، چه کسی گفته جنگ دائمی با امریکا و احیانا غرب عین منافع ملی ماست شاید منافع ملی کشور با هزینه کمتری نیز تامین شود در این صورت تجدید نظر در راهبرد های سیاست خارجی ضرورت یافته و استراتژی ها متفاوت خواهد بود ثالثا ، این چه استدلالی است که غرب مستکبر و مسیحی با اسلام در تضاد است وحاکمیت ما و اسلام را نخواهد پذیرفت ! ولی در مقابل اتکاء به کمونیست ها عین منافع جمهوری اسلامی تلقی می شود !! موضوعی که نیازمند مداقه بیشتری است .
دومین استدلال ، مربوط است به اثرات عملی و عینی اتخاذ چنین سیاست هایی ، که کشور را وادار کرده است تا : اولا ، از اول انقلاب هزینه داشتن دو ارتش و هزینه سیستم های امنیتی موازی را به جای یک ارتش و ... بپردازد و هزینه تحریم های بی سابقه جهانی یک جانبه و بین المللی را بدهد و عملا بخشی از در آمد های نفتی متعلق به این مردم هزینه جنگ دائمی با امریکا بشود . جنگی که به اقرار بسیاری از دست اندرکاران هیچ پدافندی در برابر آفند طرف مقابل وجود ندارد و برنده نهایی آن به سادگی قابل پیش بینی است . در مورد سوریه نیز به نظر می رسد بازی با آن برگ ، برای ایران به اتمام رسیده و محور مقاومت با وضعیت آتی سوریه و جدایی حماس و فاصله گرفتن از سرزمین های اشغالی توسط اسرائیل ؛  به مفهومی میان تهی تبدیل شده است .
 سومین محور استدلال متقابل این است که ، واقعا دین و حکومت دینی می تواند با زندگی مردم و صلح بین المللی سازگاری داشته باشد و نمی توان مدعی بود که لازمه دینی زیستن ، جهاد دائمی و فاصله گرفتن از تمدن و واقعیت های جاری در جریان زمان است . اسلام یک سره دین خشم و غضب و خشونت و جنگ نیست ، کسانی که چنین باوری دارند خدای رحمان و رحیم را فراموش کرده اند. اسلام دین رحمت و صلح و متناسب برای زندگی مردمان در هر زمان است ، از این روست که اسلام هیچ گاه نه در عبادات و نه در سیاست ، تکلیف خارج از استطاعت به یک فرد و یا یک ملت تحمیل نمی کند و در نهایت ، دین ضمن این که اضرار به دیگران را و به خود را به هیچ روی نمی پذیرد ؛ احکام متضمن عسر و حرج نیز ندارد . همان گونه که قرآن کریم بیان می دارد : يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ ؛ اسلام آسان گیر و آسان خواه است لذا از پیامبر اکرم ( ص ) نقل شده که فرمودند : بُعِثْتُ عَلَى الشَّريعَةِ السَّمْحَةِ السَّهْلَةِ «خدا مرا بر شريعت و دينى مبعوث كرده است كه باسماحت (باگذشت) و آسان است». یا بیان داشتند : أمَرَني ربي بمداراةِ الناس كما أمرني بِأداء الفرائض ، ( اصول کافی ، ج 2 ، ص 117 )
با توجه به مراتب فوق ، از دولت تدبیر و امید و کلیه مصلحان اجتماعی و نخبگان انتظار می رود ، با قاطعیت مانع هر گونه تندروی و اتخاذ مواضع افراطی ، توسط افراد بی مسوولیت شده و ایران را به سلامت از این بحران منطقه ای عبور دهد .