در عصر پیامبر به صراحت قرآن کریم، دین به عنوان راه و رسم هدایت یافتگی بود و نه آئین حکمرانی.در آن عصر، ایمان و دین نه اجبار بود و نه قانون فراگیر اجتماعی! بلکه موضوعی اختیاری می نمود. از این رو، حکمرانی پیامبر نیز عرفی و البته تلطیف یافته با اخلاق و ایمان بود. جامعه پس از مرگ پیامبر اما، با پدیده ادغام «نهاد دین» و «نهاد قدرت» روبرو شد. در این ادغام امامت دینی، معنوی و اخلاقی امت، به زعامت سیاسی خلفا فرو کاهید. و بساط امپراطوری عربی با بهره گیری از قدرت فرهنگ اسلامی اصل و مفاهیمی مانند؛خلافت رسول الله برای تحقق خلیفه الله رایج شد! و با تقدم او بر رعیت! انسان البته قربانی تاریخی این ماجرا بود! چرا که او برای ارزشمند شدن باید اولا، مطیع و فرمان بر امر مولی می شد و ثانیا، فدای دینی می شد که نخست برای نجات انسان آمده بود.این راهبرد، پیروزی های بسیاری به ارمغان آورد و منافع دنیوی فراوان و وجاهت دینی سرشار به همراه داشت. موضوعی که برای اسلام سیاسی این عصر و طرفداران آن البته پر جاذبه است. اما این برداشت، به اسلام نخستین ربطی نداشته و ندارد.به تعبیر زیبای محقق ازجمند و دوست عزیزم آقای ناصر مهدوی، فاطمه دختر پیامبر رنج بسیاری کشید؛ اما نه برای تصرف قدرت؛ بلکه برای از یاد‌ رفتن معنویت و فربه‌تر شدن موضوع خلافت .وقتی دین و خلافت یکی شد ؛ تنها چیزی که از همان ابتدا قربانی گشت دیانت و عدالت بود. پس از آن صورتی از دین باقی ماند که نه از آن بوی اخلاق به مشام می‌رسید و نه دادخواهی و عدالت .و این بود اندوه بزرگ فاطمه (ع)رحلت جانسوز دختر والای پیامبر بر همه مسلمانان جهان تسلیت باد.