به نام خدای بزرگ

رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران حضرت آیت الله خامنه ای

مراجع عزام و علمای بزرگوار و معزز دین و مذهب

ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران جناب آقای حسن روحانی

جناب آقای سید محمد خاتمی ریاست محترم جمهوری پیشین کشور

جناب اقای احمدی نژاد ریاست محترم جمهوری پیشین کشور

دبیران کل محترم گروه های سیاسی محافظه کار و اصلاح طلب کشور

و همه کسانی که در داخل و خارج از کشور دل در گرو آبادانی ایران دارید

موضوع: راه حل ملی برای حل مشکلات مردم

تحقیقا اجماع نظر ملی اصحاب رای و خرد، بر وخامت حال ملک و ملت وجود دارد. از طرفی، ادعای خیر  خواهی و مصلحت اندیشی مسوولین برای ملک و ملت نیز شنیده می شود. رمز گشایی از این فاصله و دوگانه از عصر مشروطه تا کنون در عمل ناممکن بوده است. همین فاصله ای که بین روشنفکران و کنشگران سیاسی با اهالی حاکمیت وجود دارد، در رابطه ملت – دولت برقرار است. همین فاصله بین بخش انتخابی نظام و انتصابی آن در بعد از انقلاب برقرار است و فراتر از آن، همین فاصله بین زیست مومنانه رسمیت زده با زیست بر مبنای مدنیت نوین و حقوق بشر برقرار است. شایسته است تا اولیاء امور، روشنفکران و علمای معزز دین و مذهب، هر کس می تواند کاری بکند.

ولی آنچه محرز می نماید آن که، در این فضای به غایت آلوده به ویروس بی اعتمادی و شاید بتوان گفت پر تخاصم؛ هیچ کس یک طرفه نمی تواند برای مابقی اطراف (دیگران) تصمیم بگیرد. و این جدای از آن  که چه کسی چه حق دینی و چه منصب حکومتی دارد یا ندارد و قوانین جاری در کشور به او یا دیگری چه اختیاری داده یا نداده است؛ باید بر اساس تساوی حقوقی و معیارهای عادلانه و عرفی به حل مسائل ملی کشور اقدام کنند، و این به معنای دین زدایی از جامعه و یا لطمه مادی و معنوی به افرادی از آن نیست.

ذیل خط مشی کلی فوق، برای حل بحران های درهم تنیده کشور، «گفتگو» اخلاقی ترین و صحیح ترین راه عرفی و دینی به شمار می رود. متاسفانه سطح بحران ها به گونه ای است که اراده و قدرت سرکوب، قوانین موضوعه کشور و حتی قانون اساسی؛ برای عبور از آن کافی به نظر نمی رسند. سطح و سرعت سیر بحران ها به گونه ای است که در صورت تعلل قدرت حل مسائل پیچیده و مدیریت بحران ها از گفتگوی ملی و کنشگران ملی و حکومت خارج می شود. رخدادی که طی آن بازیگران خارجی و همدستان آنان به میدان می آیند و به احتمال قریب به یقین در مقایسه با راه حل های درون زا به نفع کشور و پایداری و عزت مردمان آن نخواهد بود. در چنین شرایطی قدرت و جایگاه باقی مانده برای رهبری انقلاب می تواند به طور نسبی مدیریت بحران را داشته باشد و کشور را با آن سیاست های دیگر، به ساحل نجات رهنمون باشند. راهکاری که شاید برای برخی ناباورانه و ناخوشایند باشد، اما به نظر می رسد راه برون رفت بر مبنای اصلاحات بنیادین و تغییرات کم هزینه مناسبات دولت – ملت و تغییر قانون اساسی؛ از همین مسیر می گذرد. البته راه های پر هزینه و خشن دیگر وجود دارد. اما باید در هزینه - فایده هر یک، تامل جدی بعمل آید.

و نیز آنچه به نظر می رسد مورد اجماع ملی نخبگان و شاید عموم مردم است و راقم این سطور نیز بر آن باور است؛ آن که بقای بر راه و رسم موجود و تداوم ملک و ملت و شریعت بر مبنای آن، که هنوز آرزوی برخی از محافظه کاران و متحجرین و کاسبکاران شرایط بد مردم هست؛ تنها خواب پریشانی است که البته تاویلی جز گسترش افزون تر فقر و فلاکت، آشفتگی بیشتر، رواج نا امنی عمومی و آنارشیسم در پی ندارد. و تنها راهی است که با تداوم حیات بحران ها، بر درد و رنج مردم می افزاید و نیز از راه رشد رادیکالیزم و بنیادگرایی، هجوم حاشیه نشین فقیر و رشد تبهکاری های سامان یافته و گسترده، مداخلات بیگانگان، کارسازی خائنین به مردم از راه جنگ افروزی و تحمیل نسبی قحطی و نابودی نسبی محیط زیست؛ بر مصائب آینده کشور می افزاید.

استدعا دارد برای جلوگیری از تاخیر بیشتر در رونق کسب و کار و توسعه کشور، سال آینده را از ابتدا سال اهتمام به حل مسائل مردم و گفتگوی ملی برای نجات کشور قرار دهند. 28/12/1398