ویژگی ها، کارکردها و پیامدهای قدرت بیشعور:
- قدرت بیشعور همواره همراه با دو لت های بزرگ، اندک سالار، میلیتاریست و رانتیر است.
- قدرت بیشعور دین و ایدئولوژی خاص خود را دارد. دین در چنین قدرت هایی با آموزه های اخلاقی و عدالت سازگار نیست و به همین نسبت با خرافات و رفتارهای غیر مستند به مبانی روبروست.
- قدرت بیشعور، بیشتر ابزار نفوذ و بسط سلطه و حتی بقای خود را در بخش سخت قدرت می بیند. لذا از قدرت علمی، تکنولوژی و رقابت های اقتصادی و اقتضاء عصر اطلاعات و ارتباطات بی خبر یا بی توجه است.
- قدرت بیشعور به تجمیع قدرت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی در دست نهادها و یا اشخاص معین انجامیده و گسترش فساد در حوزه قدرت و سپس به گسترش فساد اجتماعی را در پی دارد.
- قدرت بیشعور قدرتی بر مبنای عدم شفافیت و تو در تو می باشد؛ از این رو با قدرت و عاملیت مردم، با قدرت متعهد به توسعه، با قدرت مقید به حدود قانونی و قدرت پاسخگو کاملا متفاوت است.
- قدرت بیشعور جامعه را قطبی می کند، از یک سو برای پیروان قدرتی مقدس است و از یک سو برای منتقدین البته قدرتی مملو از شری شیطانی می باشد.
- قدرت بیشعور مبشر روابط مبتنی بر زور است، از این رو، در بکار گیری قدرت عریان به جای دیپلماسی و نیز برای سرکوب مردم خود تردید نمی کند.
- قدرت بیشعور به شدت انقیاد طلب و پیرو ساز است.
- قدرت بیشعور مردم گرا نیست، لذا انتخابات را به نفع خود مصادره می کنند. آن ها به صاحبان قدرت به گردش نخبگان و به احترام به مردم نیازی ندارند.
- قدرت بیشعور خود را هزینه پرستیژ و موقعیت رهبران می کند و امضاء های طلایی و اختیارات فوق قانونی میدان عمل دارند. طبیعی است در چنین وضعیتی کانون های متعدد قدرت حول منافع متنوع شکل می گیرد.
- قدرت بیشعور در حوزه سیاست، راه را بر هر گونه تحول سازنده و اصلاح امور و توسعه می بندد و بعضا کارکرد قدرت، تراشیدن موانع متعدد بر سر راه مردم است.
- قدرت بیشعور نظام تصمیم سازی کارشناسی و علمی ندارد، برای نمونه اولویت های ملی برای او اهمیت کمتری دارد.
- قدرت بیشعور به جای واقع گرایی و عقلانیت، از روی توهم و به شکلی انتزاعی و گاهی نیز ایدئولوژیک؛ تصمیماتی می گیرد که چرایی آن برای مردم قابل درک نیست.
- قدرت بیشعور متوهم و منولوگ است، گفتگو را بر نمی تابد و سخن آخر با صاحبان قدرت(زر و زور و تزویر) است.
- قدرت بیشعور، قدرتی غیر پاسخگو در برابر عملکردهاست(ناکارآمد). اصولا نمی تواند سازمان و نظمی را بیافریند افراد مهار شده در چارچوب های مشخصی کارکردهای خویش را ارائه دهند.
- قدرت بیشعور از اشتباهات خود عذر خواهی نمی کند. هر چند معتقد به عذر خواهی دیگران از خود می باشد.
- قدرت بیشعور افراد بی شعور و دارای سنخیت و هم و هویت با خود را جذب می کند و افراد فرهیخته و با شعور را کنار می زند.
- قدرت بی شعور، بی شعوری را در همه ابعاد به ارمغان آورده و آن را می پراکند. لذا به رغم نظامات تعلیم و تربیت، افراد بی شعور را می پرورد و افراد کم عقل ، کودن ، فضل فروش و اهل جسارت به دیگران را؛ میدان می دهد.
- قدرت بیشعور جامعه را به اهداف از پیش تعیین شده و یا حتی آرمان های صاحبان قدرت؛ نمی رساند و سرنوشت قابل دفاع برای اهالی آن وجود ندارد.
- قدرت بی شعور در رقابت با قدرت باشعور و در دنیای با امامت انسان،عقل و اخلاق؛ نظامی ناپایدار و خود ویرانگر را می سازد.
+ نوشته شده در دوشنبه هجدهم آذر ۱۳۹۸ ساعت 22:17 توسط سیدحسن الحسینی
|