اهمیت و جایگاه پیامبر در اسلام - 2

همواره یکی از مباحث و مناقشات انسانی، امکان پذیری رسالت انسان برای انسان و بالاخره اهمیت و جایگاه رسولان الهی برای هدایت نوع انسان بوده است.

در یهود اهمیت موسی (ع) علاوه بر ده فرمان رفتار و نصایح موسی ملاک عمل مومنان به آن شریعت است. در حوزه مسیحیت اما شخصیت عیسی برجستگی بسیاری دارد(مانند آن که حضرت عیسی را یکی از اقنوم سه گانه و پسر خدا می دانند. در همین آیین اناجیلی مطرح است، که بعد از عیسی (ع) از سخنان و زندگی او جمع آوری نمودند. در حوزه اسلامی اما ، وضع به گونه ای نسبتا متفاوت است، قرآن به عنوان کلام خداوند و هدایت نامه انسان ؛ متنی است که تمام آن وحی خداوند به پیامبر خویش است و به عنوان نص شناخته می شود. متنی که تمام سخنان بزرگان دین حتی پیامبر نمی تواند مغایر آن باشد و اصولا باید به آن میزان اندازه گیری و داوری شود. لذا هیچگاه در اسلام مانند مسیحیت پیامبر به رغم محترم بودن، به سبب ویژگی های شخصیتی و ایمانی مرجعیت ندارد؛ بلکه این متن است که مرجعیت دارد.

برای تبیین بهتر مساله می توان سوالاتی را طرح نمود: اصولا، کار پیامبری و پیامبر از چه نوعی است ؟ دعوت او به چه اموری بوده است؟ آیا پیام او می تواند برای انسان متمدن امروز نیز مخاطب داشته باشد و یا محدود به عصر تکلیف مداری انسان و عصر پیشا انسان مداری است؟ اصولا نوع توقع دین از انسان چیست؟ و چه دینی را باید پذیرفت و چه دینی را باید مردود و نامقبول دانست؟ و بالاخره وظیفه انسان دینی کدام است و تفاوت زندگی مومنانه از غیر آن چیست؟

همه سوالات فوق، ما را به کاری که پیامبر کرد، رهنمون می سازند. در واقع باید مشخص شود پیامبر چه اقدام خاصی در حیات خویش نمود که بدان سبب الگو و اسوه بودن آن برای مومنین محرز است و بدان فرمان یافته اند؟

با مداقه در تاریخ اسلام و متون درون دینی می توان کارکردها و امور ذیل را برای پیام پیامبر اسلام که برای انسان و تعالی اوشکل گرفته است؛ بر شمرد:

دعوت به معرفت برتر:

1)      ابلاغ وحی

2)      دعوت به توحید و احتراز از شرک و کفر

3)      دعوت به اندیشه و تعقل و تحقیق

4)      دعوت به راست آیینی و پرهیز از خرافات و بد دینی

5)      دعوت به شناخت هستی بزرگ (ابر هستی) و انسان را شهروند دنیایی بزرگتر دانستن

6)      توجه به فنا ناپذیری انسان و ابدیت

7)      توجه به ایمان به آخرت

8)      دعوت به ایمان به ملائکه، وجود شیطان، روح، برزخ، غیب، عرش الهی، جن، میزان حق، نامه اعمال، بهشت ، جهنم ، وجود فلاح و دوزخ برای انسان و مانند آن

دعوت به تزکیه و هجرت :

1)      دعوت به نیک زیستی یا حیاط طیبه

2)      دعوت به زدایش و فرو گذاردن جاهلیت و پیروی از علم و استدلال

3)      دعوت به آزادگی (آزادی از جبارت و وابستگی های دورنی)

4)      دعوت به ازادی و رهایی اجتماعی ( آزادی از جباریت یرونی)

5)      دعوت به پایداری بر حق

6)      دعوت به بهرمندی معقول و انسانی از دنیا

دعوت به اخلاق:

1)      دعوت به خشیت از خدا، خود مدیریتی و خود کنترلی

2)      دعوت به رعایت حقوق دیگران

3)      دعوت به خیر اندیشی و خیر رسانی به دیگران ودر مراحلی نجات آن ها

4)      دعوت به فضائل اخلاق شخصی (داشتن اعتدال در رفتار و داوری، بخشش دیگران، حسن خلق و حسن رفتار با دیگران، وفای به عهد و پیمان، راستگویی و صداقت ورزی، ضابطه مندی در روابط جنسی، احترام و نیکی به پدر و مادر، پرهیز از سوء ظن ، حسد و کینه ورزی، و ... )   

5)      لغو مرجعیت خود و محور قرار دادن متن

6)      دعوت به تقریب و وحدت و احتراز از تفرقه

منهیات:

با پذیرش پیش فرض های فوق، در دعوت انبیاء الهی و کارکرد آنان منهیات و امور ممنوعه عبارتند از:

  1. دنیازدگی و دنیاگرایی
  2. سیطره آنارشیزم و یا استبداد
  3. 3.      رو آوردن به فراحقیقت و خرافات
  4. توسل به بد اخلاقی، خشونت و جنگ
  5. اتکاء به جهل و انحرافات دینی مردم
  6. تجاوز به حقوق دیگران
  7. رهبانیت و انزوا طلبی
  8. منیت و کیش شخصیت داشتن
  9. تقلید در قالب تصلب در گذشته گرایی و آباءگرایی و یا در قالب فریفتگی در برابر بیگانگان
  10. ستم گری و ستم پذیری و یا اتکاء به ستم گر
  11. شرک گزینی و عبودیت غیر حق در قالب دین و یا غیر آن.